۱۸۰

ساخت وبلاگ

صبح به محض اینکه پست گذاشتم .حضرت والا مقام کسرا السلطنه لطف فرمودن وبنده نوازی کردن و گفتندماشین بگیربیا تا با مترو بریم !شهر شلوغه و اون قسمت که میریم ترافیک خیلی سنگینی داره والان هم ساعت شلوغیه .برا همین ماشین نمی برم تو ترافیک بمونم اعصابم‌خورد میشه . کی جرات داشت بگه من با مترو نمیام !مانتومو اتو‌کرده بودم پوشیدمو شال انداختم سرم و پیتکو پیتکو کنان رفتم سرکوچه !بهش گفتم با آژانس میام اممممممممممما با اتوبوس رفتم ! پولم کجا بود برا چس مثقال راه آژانس بگیرم ! دیگه رسیدم دیدم شازده داره طول و عرض جایی که قرار گذاشتیم رو متر می کنه ! با این هیکل هرکولم که مثل اسب آبیه رفتم جلوش منو نشناخت .....آی بهش خندیدم !!!!باید میزاشتمش سر‌کار میرفتم خودمو بهش می مالیدم ببینم واکنشش چیه !!!!نیشخندنیشخندشقیقه های واموندم رو دو هفته نیست رنگ کرده بودم سفیدیش مشخص بود برا همین صبح یه مقدار موهای سفید شقیقمو  قیچی‌کردم دیدم شد عین  باسن بز !! با اپیلیدی تا ته زدمش صورتم شد شبیه خیار چنبر !!دیگه بر اینکه خراب کاریم رو ماله بکشم موهامو از وسط فرق کردم و انداختم دو طرف صورتم ! باد میوزید موهام تو هوا ملق میزد و میریخت تو صورتم .کسرا گفت موهاتو بده داخل خیلی بیرونه .گفتم:خیلی هم خوبه به من کار نداشته باش http://oshelam.persiangig.com/image/new_folder/bntfdujmz8ll05uashgv.gif.باز یه جا دیگه تذکر داد گفتم :اه ......شدی گشت ارشاد؟ بابا شقیقم رو نابود کردم موهاشو از بیخ کندم برا مخفی‌کردن کارم این چند تار شوید رو پوشش دادم .سرش رو به حالت تاسف تکون داد دیگه ساکت شد .تو مترو چند خانم زل زده بودن نگام می کردن .به  خودم گفتم :یعنی خیلی ضایع شدم ؟ بعد خودمو زدم کوچه علی چپ گفتم فلان لقتون .این مد جدیده که هفته گذشته تو هالیووود مد شده http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik2/pimpsmily.gifخخخخخخخخخخ 

سر ظهر بود .فکر‌کنم دور و بر ساعت ۱۲ ... رفتیم کبابی معروفی که قبلا با کسرا رفته بودیم .هم کبابش ارزوووون بود هم بی نهایت خوشمزه .۴۰ساله کارش درست کردن کوبیده است .نون تنوری یه گوشه مغازه درست می کنه .کباب میزاره وسطش .آییییییییییییی میچسبه با سبزی و ماست موسیر و اگه باشه دوغ آبعلی !!!! به به!!! بدی اونجا این بود که میزها به هم وصل بودن و همه مجبور بودن کنار هم بشینند و غذاشون رو بخورن .مثلا سری قبل یه خونواده بودن که خانمش کنار من نشسته بود آقاشون تو حلق کسرا بود .خجالت می کشیدم لقمه بزارم دهنم .حس می کردم دهنمو مثل اسب آبی باز کنم همه نگام می کنند .صفش هم طولانییییییییییییییی بود . همیشه بیست سی نفر تو مغازه صف می بستن مابقی تو کوچه بودن .اممممممممممممممممما این بار رفتیم دیدیم در کمال تعجب ساختمون رو کوبیدن یه ساختمون با کلاس ساختن .برخلاف قبل سالن خنکککککککککک بود  و آب پز نشدیم . صد البته بخاطر این تغییر پول سه پرس  کوبیده رو از‌ما‌گرفتن .اممممممممممما طعم‌کباب همون طعم‌بود .چرب‌و‌چیلی و‌خوشمزه .دلتون نخواد نصف شبی !!!!دیگه غذا رو بلعیدیم و اومدیم بیرون داشتیم می رفتیم سر خیابون اصلی که دیدم یه مغازه گردو سبز تازه داره .گفتم کسرا صبر کن گردو بخرم .شش کیلو خواستم بگیرم که کسرا نعره زنان یقه درید که من شش کیلو گردو رو چطور بکشم تا ترمینال ؟ بسته سفارشی خودم هم هست و نمی تونم !دیگه به آقاهه گفت چهار کیلو براش بکش !یارو پیرمرده هم گفت اینا به درد خشک کردن نمیخوره . تازه تازه باید بخورید .یه بیلاخ چاقال اندر دلم حواله سخنش کردم و گفتم :اگه من ساربونم میدونم شترمو کجا بخوابونم .فردا صبح میشکنم و مغزشون رو بیرون میارم کمی از اونا رو میزارم وسط خرما رنگینک درست می کنم مابقی هم خشک می کنم برا تفت داخل شکم مرغ و یا کشمش پلو http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/gtssmiley2.gif.آره ه ه ه ه داداش به من میگن تارا پلنگ !!!!!!!نه برگ چغندر !!!! بعد کسرا گفت :بیا بریم زود !!!!!!!!!!واست مانتو بخریم بریم که ممکنه سفارشم برسه .خشبناک شدم گفتم : من نمیخوام زود !!!!!و هول هولکی مانتو بخرم .باید کل هشت مجتمع خرید رو بریم بگردیم !اوشون هم جیغ بنفش کشید که همه رو ؟! میدونی الان بریم داخلشون چند روز دیگه باید بیرون بیایم ؟ هر کدوم چند طبقه است ! گفتم به تخم بچه نداشته ام اگه میخوای هولم کنی یه تیکه پارچه مثل لباس ننه قمر بخرم تنم کنم من نمیام و الان میرم خونه . عصبانی شده بود اما هیچی نگفت . گفت باشه بیا بریم .فقط بیا ااااااااااااااااااااا!!!!!!!!!!! دیگه دیدم مغلوبم شده و شکست خورده گفتم باشه .منصرف شدم میزارم یه وقت دیگه میرم خرید مانتو . گفت :نه من حوصله غرلندای تو رو ندارم بیا بریم هر چی دلت میخواد بخر منم زنگ میزنم بعد میرم سفارشمو میگیرم .دیگه از من انکار از اون اصرار که وسط خیابون  دلم میخواست یقه بدرم و صورتمو خنج بکشم از دستش !smilie_girl_194.gifsmilie_girl_194.gif نهایتش باز اوشون کوتاه اومد رفتیم سمت ترمینال !!!!یارو رانندهه مال شهرای استان بود .برگشته میگه هوای شهرمون !!!!!خیلی خنک شده ! فکر کرد ما مسافریم تا ما رو بتیغه ! کسرا راهنماییش کرد گفت :فلان مسیر رو برو کوتاه تره زودتر می رسیم .بعد اضافه کرد ما بچه همینجاییم !

اونجا بود که رانندهه گفت:از فلان شهرم و برا زیارت اومده بودم .دیگه کسرا یه مبلغ اضافه بهش داد و رفتیم بسته اش رو بگیریم که تازه بار رسیده بود و داشت تخلیه میشد .وای نمیدونم تا حالا براتون پیش اومده برید قسمت انبار ترمینال ! اینقدددددددددددر مرداش هیز بودن اینقدر هیز بودن که حس می کردم علنا با چشمشون دارن بهم تجاوز می کنند .http://oshelam.persiangig.com/image/new_folder/127fs2928878.gifدیگه راننده کامیونه  با دو نفر دیگه تند تند بارها رو خالی کردن و بسته کسرا رو بهش دادن و فلنگ رو بستیم ماشین گرفتیم اومدیم خونه .

.دیدم خواهرم کلی میس کال بهم زده نشنیدم . شماره اش رو تلفن خونه هم افتاده بود .زنگ زدم بهش ببینم چکار داشته ، گفت سفارش مبل جدید دادم .نمیدونم شبیه مال شماست یا فرق داره .عکسا رو برات ارسال کردم ببین با مال شما یکیه ؟نگاه کردم دیدم با اندکی تفاوت همونه .بهش گفتم آره .حالا چرا مدل ما رو سفارش دادی ؟خوب یه مدل دیگه بگیر .گفت شوهرم از این مدل خوشش اومده .منم گفتم :بابا کمی خلاق باش .یه مدل دیگه بردار .مدلهای خوشکل تر از این هست .من بدم میادوسایل خونم تو خونه فک و فامیل باشه .گفت :بیخود!!!!! این همه آدم وسیله مشابه دارن . ما هم یکی از اون هزاران نفر !!!!!!! ایکبیری ! http://oshelam.persiangig.com/image/new_folder/42kmoig.gif

من برم غذا ببلعم مجددا بیام بنگارم .کسرا شام رو پزیده من اینجا لمیده خخخخخخخ

دیگه کمی با خواهرم به حالت شوخی از خجالت هم در اومدیم و بعد کسرا کشون کشون منو برد تو تخت کمی کپیدم .بیدار شدم کمی با دوستم زهرا چت کردم که کسرا مثل دیو دو سر بیدار شد و خفتم کرد .http://oshelam.persiangig.com/image/new_folder/boredsmiley.gifخجالتبعد اون رفت حمام منم ناله کنان و بر سر زنان رفتم چای درست کردم با شکلات های مغزداری که از کیش آورده بودحال کردم .یه چی میخوام بگم نمیدونم بگم یا نگم .نه نمی گم می ترسم فکر کنید ما زن و شوهر خلیمsmilie_girl_194.gifsmilie_girl_194.gif .خخخخخخخخ اما برا اینکه خودم بعدا یادم بمونه می نویسم . آرزوی سواری گرفتنم برآورده شد .خخخخخخخخخخ آی کیف داد . خوب دیگه بسه هر چی فک زدم باید برم درجوار شوور جان فیلم ببینم . شبتون خوش .لبتون خندون .جیبتون پر پول .
دفتر کاهی...
ما را در سایت دفتر کاهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cdaftarekaheec بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 2:38