انگار صد سالی از هم دور بودیم .اومد خونه محکمممممممم بغلم کرد فشارم داد و چلوندم .شام رو از بیرون خریده بود زدیم بر بدن .گفت پروژه دو ساله اش تموم شده یک هفته ور دلم هست. دیروز خواستم قاب منبت کاری بدون استفاده و عاری از عکس رو جون ببخشم .شیشه اش رو که میشستم دستم از دو جا پاره شد و خونریزی کرد .امروز با همسر میریم نمایشگاه بهاره ۶۰۰چوق با خودم میبرم برا خودم و خواهرم که سفارش داده خرید کنم .خدایا شکرت بابت همه چی بخصوص حال خوبم .
نرگس پیامات رو تو تلگرام خوندم حق با توئه ازت ممنونم
دفتر کاهی...برچسب : نویسنده : cdaftarekaheec بازدید : 76