۹۶

ساخت وبلاگ


گوشت چرخ کرده رو‌میریزم توی پیاز طلایی شده .جیززززززز   ، صداش بلند میشه !!!!قاشقک چوبیمو روی  گوشت ها فشار میدم و اونا رو کف مایتابه پهن می کنم تا زودتر سرخ شن و رنگ پس بدن !!!!صدای چهچه بلبل که از صبح گرسنه مونده توسرم میپیچه !!!!غر میزنم :ای درد !!!ای کوفت !!!!!من نمی دونم من که نمی تونم به خودم برسم بلبل خریدنم واسه چی  بود ! قاشق به دست میرم سر یخچال یه دونه خرمای بزرگ و سیاه رو از ظرف برمیدارم هسته اش رو‌جدا میکنم میبرم تو تراس وصل‌می‌کنم به میله قفس و با غیض بهش میگم :بچه خوبی باش بخور و‌جیغ نزن !!!!درد کف پام نمیخواد رهام   کنه .صبح رفتم چهار مرغ و یه ران گوسفند خریدم آوردم خونه تا مجبور نباشم هر دوهفته برم اون سر شهر واسه خرید گوشت !!!!کسرا مغازه های گوشت فروشی اطراف رو قبول نداره میگه گوشتهاشون مونده است !!!!واسه همین  من بیچاره میرم جایی که مرکزشه!!!!!  یه خیابون بزرگ و طولانی  که انواع گوشت حیوانات درش پیدا میشه !از گوشت مرغ و شتر مرغ و بلدرچین و شتر و گاو و‌گوسفند بگیر تاااااااااا انواع ماهی و‌میگو !!!!!! کفشم مناسب نبود .از این کفشای سنتی که کفشون نازکه پوشیده بودم !اون همه پیاده روی کردم بعد دوباره همون مسیر رو تا محل پایانه اتوبوس ها با اون همه گوشت ، طی کردم دیگه نه کمر واسم موند نه پا !!!تو اتوبوس از خوش شانسی همکارمو دیدم تا نزدیکای خونه باهاش فک زدم .اصرار داشت برم خونشون. به بسته های خریدم اشاره کردم گفتم :می بینی که باید برم این آت و آشغالا رو سر و سامون بدم !!!رسیدم خونه جنازه بودم !!!اممممما از اونجا که عادت ندارم کارهای اینچنینی رو به تاخیر بندازم  ۴ ساعت تمام خودمو وقف تمیز کردن و شستن و خورد کردن و بسته بندی اونا کردم !بعد کسرای یه کاره برمیگرده به من میگه اینقدر نشین پای نت و وبلاگ و چرت و پرت بخون !!!!یه کار مفید برا زندگیمون بکن !!!!!!نزار دو روز بعد پشیمون شی که عمرت رو بیخود هدر دادی !!!!!انگار خبر نداره من بدبخت هم  بیرون خونه کار می کنم و حقوقمو میارم تو زندگی ،هم خریدهای خونه رو انجام میدم ،هم آشپزی و بشور و بساب خونه باهامه !یه دقیقه ببینه کون مبارکم رو زمین مونده واسم میره بالا منبر !!!درست مثل بابام .اونم همینجوری بود .اون همه مامان بیچاره ام کار می کرد تا میومد استراحت کنه بابام از راه میرسید و میگفت :خوششششششششش بحالت خانم زیر باد خنک کولر نشستی استراحت می کنی !!!! مایع ماکارانی رو برا شب درست کردم بینش اومدم کمی استراحت کنم باز مثل کوزت برم تو مطبخ کارهامو انجام بدم .ایششششش پیر شدم هیچی از زندگی نفهمیدم .اه غردونیم پر شده بود


دفتر کاهی...
ما را در سایت دفتر کاهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cdaftarekaheec بازدید : 89 تاريخ : جمعه 1 ارديبهشت 1396 ساعت: 16:04