۱)دیروز توی اتوبوس یه دختره روبرو من نشست .چشمای میشی خیلی خوش رنگی داشت با پوست برنزه .کمی بعد که از سوار شدنش گذشته بود من به صورتش و ابروهاش زل زدم .ابروهای پرپشتی که از تاتو محروم نمانده بود !!!حین حرکت هر چند دقیقه یک بار چشم باز میکرد .اطرافش رو نگاه میکرد مبادا جا بمونه .از یه ایستگاه به بعد بیدار شد .زل زد به من !!!!برگشت گفت:ببخشید می تونم یه سوال خصوصی ازتون بپرسم ؟گفتم بفرمایید گفت :ابروهاتون مال خودتونه یا قاب گرفتین ؟گفتم مال خودمه منتهی مداد میکشم داخلش .
بعد الان مرض به جونم افتاد که چیه ابروی بلند!!!!!موچین برداشتم و کل ابروهام ررو به فنا دادم .الان اینقدر زشت شدم که دلم میخواد زنگ بزنم مدیرم مرخصی بگیرم اون هم به مدت دو هفته :|| همون ابروی بلند بیشتر به صورتم میومد .با اینکه هر بار کوتاه کردم و پشیمون شدم اما گاهی مرض به جونم می افته و الان از اون لحظه ها بود .
برچسب : نویسنده : cdaftarekaheec بازدید : 82