۱- مایع ماکارانیمو آماده کردم قبل اومدن کسرا ماکارانی روخواهم پزوند .
۲-اینجا ع..ن ترین شرایط آب وهوایی رو داره به طوریکه دیشب کسرا تو شر شر بارون و باد وبوران اومد خونه .یک ساعت بعد هنگام دیدن فیلم ،دست منوگرفت برد پشت پنجره و دونه های درشت برف و درختان سفید پوش رو بهم نشون داد .دو ساعت بعدکه من تصور تعطیلی رو می کردم دیدم هوا صافه .توی آسمون جز چند لکه کوچک ابر چیزی دیده نمیشه !و صبح روی برفهای به یخ تبدیل شده که زیر پاهام قرچ قروچ می کردن راهی محل کارم شدم :(
-هر روز که میگذره از کارم و کار کردن بیشتر بیزار میشم و دلم میخواد خونه نشین شم .شاید در روز دوتا سه بار همکارانم مجبورند دیالگو منو مبنی بر میزان نفرتم ازکارم بشنون و دم نزنن
۴- پدر شوهر چند ماهیه رفته بلاد کفر خبری ازش نیست و بهونه های نیومدنش رو به ایران بستن قرار دادهای کاریش عنوان کرده .ایشون از شغل اصلی خودش چند سالیه کناره گرفته و زده تو کار تولید که پول بیشتری داره .اون وقت زنش زنگ زده به شوهر من که ، چرا یه کم بابات رو نصیحت نمی کنی ؟صدای برادرام در اومده بسکه منو تنها میزاره میره سفر و چند ماه چند ماه پیداش نیس !!!!!شوهر منم دلداریش دادو گفت :اگه باهام تماس گرفت بهش حرفاتون رو منتقل می کنم .عجب دنیایی شده .یه عده پسراشون رو باید جمع کنند بابت هرز پریدناشون .شوهر من باید بابائه رو جمعش کنه !!!بوی خوبی به مشام نمیرسه !فکر کنم دوباره صاحب مادرشوهر اجنبی شده باشم :/
۵-امروز جلوی چشم اون مغازه داری که دفعه قبل هنگام خرید میوه و سبزی یه مشت سبزی پلاسیده بهم انداخت وارد مغازه میوه فروشی کناریش شدم و در برابر نگاه خیره اون یارو با پاکت های میوه شاد و خندان زدم بیرون .آره داداش اینجوریاست !!!!!وقتی از اعتماد مشتریت سواستفاده می کنی اونم میره یه جا دیگه خریداشو می کنه .به همین سادگی به همین خوشمزگی :)
برچسب : نویسنده : cdaftarekaheec بازدید : 100