۸۴

ساخت وبلاگ

داره کم کم از خودم خوشم میاد نیشخندخنده چرا ؟چون دارم به خودم بها میدم !!!قبلا اگه با هر کس دعوام میشد غذا نمیخوردم و خودم با خودم قهر می کردم و بعدش با اعصاب خورد میرفتم یه چیزی میریختم تو شکم محترم ! الان این کار رو نمی کنم ! به خودم میگم :من با بقیه بحث میکنم بدن بیچاره ام چه گناهی کرده ؟لذا به اون بینوا میرسم و غذامو با طیب خاطر می خورم! اصلا هم مثل کسرا نیستم که بگم عزیزم تو نبودی فلان غذا از گلوم پایین نرفت ! میخورم و یه آبم روش خنده ظهر که اومدم خونه اونقددددددددددددر خسته و گرسنه بودم و بابت ماجرای پیش اومده اعصابم بهم ریخته بود که حوصله دم کردن برنج رو نداشتم ! کمی نون بیات شده تو یخچال بود با کمی خورشت قرمه سبزی زدم بر بدن !!!! بیخیال !!!!!!!!!!فکر کنید در بین ساندویچ ها غذایی هست به نام ساندویچ قرمه سبزی قهقههقهقهه خوردم و در عین گرسنگی خیلییییییی هم چسبید نیشخند بعد که بیدار شدم چای دم کردم با گز و شکلات خوردم . وبا اعصاب نیمه خط خطی وبمو آپ کردم !!!! کسرا یکی دو بار زنگ زد و اونقدر رسمی با من حرف زد فکر کردم دارم با اپراتور شرکت مخابرات صحبت می کنم نیشخندخندهخنده اصلااااااااااااااااااااااااااا هم دم به تله ندادم بابت دعوا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! دیگه دستش رو خوندم .قبلا اینجور مواقع تا یه اس میداد یا رسمی حرف میزد مثل خودش جوابش رو میدادم و دعوا می کردم اساسیییییییییییییی http://oshelam.persiangig.com/image/new_folder/42kmoig.gif الان آرامشم از هر چیزی برام مهم تره و البته سلامتیم . دیر بزرگ شدم . اما همینکه یاد گرفتم خودش خوبه . در کل از اول سال جدید متحول شدم نیشخند به خودم قول دادم برا خودم و شخصیتم ارزش قائل شم و نه اجازه بدم دیگران بهم توهین کنند و آرامشم رو به هم بزنند نه موجب سلب آرامش کسی شم . تا حالاش که موفق بودم . حالا کسرا رعایت نمی کنه و گاهی رو مخم اسکی میره مشکل اونه نه من نیشخند خلاصع اینکه بعد خوندن نمازم دیدم ساعت 9 شده و شکمم به رسیدگی نیاز داره ! باز سیستم گشادیسم مانع شد برم برنج طبخ کنم لذا رفتم بدنمو تا نیمه تو یخچال فرو بردم و اون بین با خوشحالی یه بسته نون سنگک پیدا کردم تا باز با خورشت قرمه سبزی بزنم بر بدن و باز ساندویچ قرمه سبزی بخورم !!!!خنده اما همینکه نایلون نون رو باز کردم دیدم بعلهههههههههههه نان مورد نظر روکشی لطیف از کپک سبز رنگ بسته و غیر قابل استفاده است . اینگونه شد که تنبلی رو کنار گذاشتم و بلند شدم برنج شستم و خشکه ریختم تو آب جوش و دم انداختم . همون حین کسرا در نقش اپراتور شرکت مخابرات مجددا زنگ زد بهم آمارمو بگیره  قهقههقهقههمنم نا مردی نکردم و نشون دادم رفتارش برا من اهمیت نداره و با این کارهاش نمی تونه از من نقطه ضعف بگیره .وقتی پرسید شام خوردی ؟بهش گفتم :برنج داره دم میاد بعد از اون میشینم یه فیلم می بینم و نمیزارم بهم بد بگذره از خود راضیاز خود راضی گفت :آفرین . مراقب خودت باش . گفتن این حرف برای من سست عنصر کافی بود دلم کمی براش تنگ شه http://oshelam.persiangig.com/image/new_folder/boredsmiley.gif و البته کمی عذاب وجدان بگیرم که الان او میره کوکو سیب زمینی میخوره من فلان و بهمان اما مهم نیست باید از یک جا بزرگ شه .من به اندازه کافی تو زندگیم مایه گذاشتم حالا نوبت اونه . نمیخواستم فردا برم خرید گوشت و مرغ رو انجام بدم اما طبق قولی که به خودم دادم میخوام برا خودم ارزش قائل باشم و برا بدن خودم و سلامتیم خرج کنم اونم تا سقف خاصی نه بیشتر . خلاصع اینکه الان خوبم و عطر برنج ایرانی تو کل خونه پیچیده و من میرم که رو بخورم . بعد شامم  برا خودم میوه بیارم و فیلم ببینم . آخر شب هم داروهای تقویتیمو بزنم بر بدن و برم بخسبم . همینا دیگه مراقب خودتون باشید بوس بوس بای بای

پ.ن:عکسا رو برای دل خودم و به یاد موندن بعضی چیزها به پستم اضافه کردم همین .

دفتر کاهی...
ما را در سایت دفتر کاهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cdaftarekaheec بازدید : 77 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1396 ساعت: 5:59